گرافيتي به منزله هنر دكوراتيو و والا
سرانجام پس از منازعات بسيار بر سر هنر بودن يا نبودن ، گرافيتي براي نخستين بار در به نمايش در آمد. اين نمايشگاه آثاري را به «هنر معاصر» نمايشگاهي در موزه بروكلين با عنوان نمايش گذاشت كه از حومه هاي نيويورك شروع ميشد و با آثار كراش، لي، ديز ، كيت هيرينگ و ژان ميشل باسكيا به اوج خود ميرسيد. اين نمايشگاه 22 اثر از هنرمندان گرافيتي نيويورك، از جمله كراش، ديز و ليدي پينك را به نمايش گذارد. در مقاله اي در مجله تايم اوت مگزين كيوراتور شارلوتا كوتيك ميگويد كه اميدوار است نمايشگاه حاضر به آنجا بينجامد كه بينندگان درباره مفروضاتشان در مورد گرافيتي بازانديشي كنند. ترنس ليندال ، 8 هنرمند سورئاليستي كه آثارش براي مجله هوي متال و كريپي و ايري الهام بخش بسياري از اين گرافيتي انقلابي است مثل هنر سورئاليست . من در شوي » : خودم تقدير شجاعانه اين را نشان دادم. او ميگويد: » هر انقلابي را مي توان نوعي جرم قلمداد كرد.« مردمي كه سركوب مي شوند يا متوقف مي شوند، به يك مفر نياز دارند، بنابراين، آنان روي ديوارها مینويسند- اين آزاد است … هرچند، مردم نيز حق دارند تا از مال كيتشان حفاظت كنند . در استراليا مورخان هنر برخي از گرافيتي هاي محلي را آن قدر .« اين يك تعارض انساني است برخوردار از خلاقيت هنري دانستهاند تا آنها را به صورت جدي در ميان هنرهاي بصري رتبه بندي كنند . كتاب تاريخ هنر انتشارات دانشگاه آكسفورد به نام نقاشي استراليا 2000-1788 به بحثي طولاني در باره جايگاه اساسي گرافيتي در فرهنگ بصري معاصر، منجمله آثار تعدادي از هنرمندان گرافيتي استراليا، خاتمه میدهد و ارزش هاي اين هنر را برميشمارد. گرافيتي حتي به مكان هاي دانشگاهي نيز راه يافته است . در لابي يكي از دانشگاه هاي معتبر سيدني با نام (يو . تي. اس. (دانشگاه تكنولوژي سيدني مسئولان به نصب تابلويي گرافيتي اقدام كردهاند كه به دانشجويان جديد خوشامد می گويند.
گرافيتي و موسيقي پانك راك
ميان گرافيتي و برخي از نحله هاي موسيقي مردم پسند در غرب پيوندهايي وجود دارد . اين پيوند ابتدا ميان گرافيتي و پانك راك ديده ميشود. پانك راك جنبشي موسيقايي عليه راك مستقر بو د كه از 1974 يا 1975 ابتدا در امريكا و سپس در انگلستان شكل گرفت . دسته هاي مشهور پانك عبارت اند از رامونز، سكس پيستولز، داموند و كلَش . كلمه پانك براي توصيف خرده فرهنگي به كار ميرود كه عناصر اصلي آن عبارتند از: خشونت جوانان، سبك هاي خاص پوشش، ايدئولوژي و يك شعار اصلي و اساسي با نام خودت انجامش بده! از نظر تاريخي شهرهاي لندن، منچستر، نيويورك سيتي، ديترويت، واشنگتن دي. سي . و لوس آنجلس شهرهايي اند كه موسيقي پانك در آنها رشد كرده است . اشعار پانك سرشار از مفاهيم خشونت، مسائل جنسي و نظاير آن بود . به همين سبب مورد اعتراض بسياري از والدين، معلمان و اصحاب كليسا واقع شد. جنبش پانك بسرعت در دنيا گسترش پيدا كرد، اما در آمريكا نظير آن چه در انگلستان پيش آمد، شورشي ايجاد نشد و اين حركت به صورتي تلطيف شده به موجي جديد از موسيقي مردم پسند تبديل گرديد. پانك و گروه نيو وي و 2 (موج نو) مد لباس و آرايش جوانان انگليسي و آمريكايي را به كلي دگرگون كردند : همراه با كفشهاي ميخ دار، موهاي سبز يا چسباندن سنجاق قفلي به چهره براي تقليد از چهره پانك هاي انگليسي. بزودي گرافيتي به يكي از عناصر فرهنگ پانك تبديل شد . پانك ها ميتوانستند ايده هاي خود را كه غالباً با فرهنگ رسمي در تعارض بود، به صورت گرافيتي بيان كنند . گرافيتي هاي پانك ها نه تنها به صورت تگينگ صورت ميگرفت، بلكه تصاوير بصري غني تري را دربر ميگرفت كه در آنها پليس و ديگر نيروهاي رسمي اجتماعي به مبارزه خوانده میشدند.
به كار بردن گرافيتي در پس زمينه كليپ هاي موسيقي رپ نيز سبب اين ادعا از سوي برخي از محققان شده است كه گرافيتي را عنصري از فرهنگ هيپ هپ تلقي كنند. به اين ترتيب گرافيتي خود از نظر بصري نوعي احساس مجرمانه بودن و يا تعلق به خرده فرهنگ هاي زيرزميني را به بيننده القاء مي كند.
گرافيتي در ايران
در ايران اشكال عام گرافيتي پيشينهاي طولاني، حداقل پيشينهاي به اندازۀ سابقۀ شكل نوين شهرنشيني، دارد . نوشته هايي كه دربارۀ روابط عاشقانه بر روي ديوار نوشته يا بر روي درختان حكاكي شده است، نمونه هايي از آنها است. همچنين بايد به عبار تهايي كه دربارۀ اقوام متفاوت در مدح يا ذم، آنان نوشته شده است، اشاره كرد. از ديگر نمونههاي بسيار رايج نوشتههاي دستشويي هاي عمومي است. محتواي اين نوشته ها دربارۀ همه چيز، از مسائل جنسي گرفته تا سياسي، است و نمونههاي آن به وفور در همه جا يافت ميشود. سرانجام، بايد به گرافيتي هاي روي صندلي هاي مدارس و دانشگاه ها اشاره كرد كه مضامين آنها نيز بسيار متنوع است . بسته به شرايط اجتماعي و سياسي كشور محتواي اين نوشتارها تغيير ميكند؛ گاه عاشقانه و گاه سياسي اما شايد اشكال خاص گرافيتي كه در جريان و دوران پس از انقلاب شكل گرفته از اولين تجربه هايي باشند كه به گرافيتي به معناي امروزي آن نزديك تر مي شوند. ساده ترين شكل گرافيتي كه در جريان و دوران پس از انقلاب توليد شد، استنسيل كردن بود . توليد استنسيل به سادگي امكان پذير است و يكي از اشكال شناخته شده گرافيتي در جهان به شمار ميرود. اين كار در ايران با استفاده از تلق هاي فيلم هاي راديوگرافي كه تصوير مورد نظر از درون آن بريده شده بود، صورت ميگرفت. با استفاده از قلم موي رنگي يا اسپري رنگ، استفاده از اين استنسيل ها به سادگي امكان پذير بود. هنوز برخي از نمونه هاي اين تصاوير بر در و ديوار شهرها از آن روزگار باقي مانده است. اشكال ديگر گرافيتي به صورت نقاشي هاي ديواري بزرگي است كه بر روي ديوارهاي شهر خودنمايي ميكند و در واقع شبيه پوسترهاي سياسي در مقياس بزرگ
اولين نمونه گرافيتي نوين در ايران مربوط به سال 1373 ميباشد و فردي با نام اسنس آن را اجرا كرده است. با اين حال، به نظر برخي از محققان گرافيتي نوين و امروزي در ايران به كه دانشجوي هنر بود آغاز شد. «تنها» صورت رسمي از سال 1382 و با گرافري با اسم مستعار ابتدا در شهرك هاي غرب تهران، بيشتر شهرك آپادانا، ديده مي شد و بعد از « تنها » گرافيتي هاي گذشت مدت كوتاهي افراد ديگري نيز به او پيوستند : مگوي، اُلد نيك ، سالومه، سي. كي. وان، و ديگران.
طرف « بمب در پياده روي فرهنگي » در بهمن ماه سال 1386 ، نخستين جشنواره گرافيتي با عنوان جمعي از گرافرهاي ايراني در تهران برگزار شد. در اين جشنواره نزديك به 180 استيكر (برچسب) از هنرمندان معروف گرافيتي در كشو رهاي گوناگون دنيا به ايران ارسال شد و به همراه برچسب هايي از گرافرهاي ايراني در اماكن عمومي نظير ميدان ونك و چهار راه ول يعصر چسبانده شد. در عبارتي كه طرز تلقي جوانان نسبت به « نقاشي جرم نيست » در يكي از گرافيتي هاي شيراز آمده است، با عنوان اين هنر بيان شده است. اين گرافيتي درست بر روي ديواري ايجاد شده كه بر روي آن با نوعي استنسل از سوي اماكن قانوني نوشته شده است كه نصب هرگونه آگهي و يا نقاشي ديواري ممنوع است و تعقيب قانوني دارد ! اين نمونه اي از همان تلقي لوفور در اين باره است كه چگونه فضا به محلي براي نمايش تعارض در ميآيد. از سويي اين فضا متعلق به حكومت است و حق دارد كه نوشتن بر روي آن را به هركسي كه ميخواهد واگذار كند . و از ديگر سو، جواناني هستند كه اين ديوار را متعلق به خود ميدانند و تلاش ميكنند كه آن را به مثابه بخشي از فضاي زندگي روزمره خود نشان دهند . اين تلقي در نمونة ديگري از گرافيتیهاي مشهدي ديده ميشود كه بر روي آن تمامي عبارت با رنگ سياه استنسيل نوشته شده است. « ما بچههاي خيابونيم، آشغال سري به ما بزن» به جز كلمه « آشغال » كه به رنگ قرمز است و تعارض را كاملاً نمودار میسازد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.